یه پسر با یک نگاه از یه دختر خوشش میاد...وعشق از طرف اون شروع میشه...تاجایی که زندگیش رو به پای عشقش میزاره...اما دختر باور نمیکنه...چون یه چیزایی دیده و شنیده... تا دختر میاد پسر رو باور کنه پسره دلسرد و خسته میشه...میره با یکی دیگه...بعد که دختر تاره تونسته پسر رو باور کنه میره طرفش ...اما پسر رو با یکی دیگه میبینه!این جاست که میگه:حدسم درست بود.و اشتباهی رو میکنه که قبلا کرده بود...وهمه چیز از بین میره.