در شیرینی بوسه غرق بودیم که ناگهان
شوری اشکو رو لبام احساس کردم وفهمیدم
......
این همون بوسه جداییه
در شیرینی بوسه غرق بودیم که ناگهان
شوری اشکو رو لبام احساس کردم وفهمیدم
......
این همون بوسه جداییه
اگر میخواهی احساس ثروتمند بودن وتوانگری کنی،چیزهایی را به خاطر بیاورکه پول قادر به خریدن آنها نیست...
با پول میتوان همسری زیبا داشته باشی اما عشقه واقعی را هرگز...
میتوانی خانه ای مجلل داشته باشی اما آسایش را هرگز...
میتوانی کتابخان های مجهز داشته باشی اما استعداد و معلومات هر گز...
میتوانی تخت خواب را داشته باشی اما خواب راحت را هر گز...
شباهته پسرخوب با پری دریایی
هر دو از اول افسانه بودن
میکنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت،
ولی آهسته میگویم :خدا بی اثر باشد...
اولین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکنه
دومین کسی که میای دوست داشته باشی و از تجربه ی قبلی استفاده کنی دلتو بدتر میشکنه و میزاره میره...
بعدش دیگه هیچ چیز واست مهم نیست واز این به بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی
دیگه دوستت دارم واست رنگی نداره...
و اگه یه روز یه آدم خوب باهات دوست بشه
تو دلشو میشکنی تا انتقام خودتو ازش بگیری
و اون میره با یکی دیگه ...
این طوریه که دله همه ی آدما میشکنه...
از ما که گذشت ولی به دیگری موقتی بودنت را گوشزد کن تا از همان ابتدا فکری به حال جای خالی ات بکند...
دیگر حالم از عشقم،عزیزم،نفسم، به هم میخورد
مرا همان ببین صدا کن...
خدایا حواست هست؟
که صدای هق هقم
گریه هایم
از گلویی بیرون می آید که تو از رگش به من نزدیک تری...
دلم بچگی می خواهد
دم کدام مغازه پا بکوبم
تا برایم
آرامش بخرند؟؟
کاش میشد جایی نوشت
:
خدایا خسته ام،فردا بیدارم نکن
نقاش نیستم اما تمام لحظه های
بی تو بودن را درد میکشم...
چه قدر دلم هوایت را میکند حالا که دیگر..........هوایم را نداری...
این روزا اگه کسی گفت عاشقتم ازش بپرس
تا ساعت چند؟؟
رفتی ؟؟؟
بعضی ها بهش میگن قسمت اما من میگم
به درک
تنهایی یعنی من یه مبایل دارم که صدای زنگش رو یادم نمیاد...
نمیدانم عشقه من تاریخ انقضا داشت یا لیاقته تو!!!
گفتم دوستت دارم.گفت:شایداین طور باشه.گفتم دوستت دارم.گفت:خیلیا منو دوست دارن.گفتم دوستت دارم.گفت: اینا همش حوسه.گفتم دوستت دارم.گفت:دروغ میگی.گفتم دوستت دارم.گفت:لایقم نیستی.گفتم دوستت دارم.گفت:واقع بین باش.گفتم دوستت دارم.گفت:واقعا دوسم داری؟گفتم دوستت دارم.گفت:اگه اشکام رو دوست داری برو...
قصه عشقه من و تو به قشنگیه خیاله...
منو تو ماهی و آبیم که جداییمون محاله...
یه پسر با یک نگاه از یه دختر خوشش میاد...وعشق از طرف اون شروع میشه...تاجایی که زندگیش رو به پای عشقش میزاره...اما دختر باور نمیکنه...چون یه چیزایی دیده و شنیده... تا دختر میاد پسر رو باور کنه پسره دلسرد و خسته میشه...میره با یکی دیگه...بعد که دختر تاره تونسته پسر رو باور کنه میره طرفش ...اما پسر رو با یکی دیگه میبینه!این جاست که میگه:حدسم درست بود.و اشتباهی رو میکنه که قبلا کرده بود...وهمه چیز از بین میره.
هر وقت خواستی بدونی کسی دوستت داره تو چشاش زل بزن تا عشق رو تو چشاش بببینی
اگه نگات کرد عاشقته...
اگه خجالت کشید بدون برات میمیره...
اگه سرشو انداخت پایینو یه لحظه رفت تو فکر بدون،بدونه تو میمیره.اگه هم خندید بدون اصلا دوستت نداره...
زندگی سه ایستگاه داره:
1:تولد
2:عشق
3:مرگ
آقا لطفا ایستگاه دوم نگهدار
فرقه من وتو:
گفتی عاشقی
گفتم دوستت دارم
گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم
گفتم من فقط ناراحت میشم
گفتی من به جز تو ب کسی فکر نمیکنم
گفتم اتفاقا من به خیلیا فکر میکنم
گفتی تا ابد تو قلبه منی
گفتم فعلا تو در قلبه من جا داری
گفتی تو اگه بری با یکی دیگه من خودمو میکشم
گفتم اما اگه تو بری با یکی دیگه من فقط دلم میخواد طرف رو خفه کنم.
گفتی ...گفتم
حالا فکر کردی فرق ما ایناس؟؟
!نه!
فرق ما اینه که
تو دروغ گفتی اما من راستشو
روزی از عشق خودم را حلق آویز میکنم و آخرین آرزوی من این است در روی طناب اسم تو را حک کنم تا حداقل در مرگم فکر کنم همیشه در کنارت خواهم بود....
شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد،بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم،و آن راقبل از چیدن گونه هایت میکارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم...
منو تو گریون میکنی با طعنه های نا به جا، خدا کنه سرت بیاد همون که اومد سره ما، نفرینه من کاری نکرد خدا خودش کاری کنه ،تقاصمو بگیرو اشک از چشات جاری کنه.
به سادگی رفت نه این که دوستم نداشت...نه...فهمید خیلی دوستش دارم.
دیگر نگاهت نخواهم کرد، زیرا که غم و درد مرا بسیارکردی.
دیگر به رویت لبخند نخواهم زد،زیرا که گل های شادی راروی لبانم پژمرده کردی.
دیگر دست هایت را نخواهم فشرد:زیراکه وجودم راغارت کردی، وآخر تمام آن را ویران نمودی.
به من گفت برو گورت رو گم کن...وحالاهر روزبا گریه به دنبال قبر من میگرددکاش آرام و زیر زبان میگفتی زبانم لال ...
دیر آمدی بودنم بودنم در حسرت خواستنت تمام شد...
خاطرات آدم مثل یه تیغ کند میمونه که رو رگت میکشی نمیبره اما تا میتونه تو رو زخمیت میکنه ...
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمیکند . گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی .